هم­بسته و پیوسته، هم­صدا و هم­گام، نه به کار کودک، آری به حق کودکی!
سوسن بهار سوسن بهار

 

دوازدهم ژوئن روز جهانی لغو کار کودک:

 

دوازهمین سال­گرد این روز تاریخی و بزرگ را به تمامی تلاش­گران کمپین دفاع از حق کودکی و جنبش لغو کار کودک، به ویژه به هم­کار، آموزگار و برادرعزیزم کایلایش ساتیراتی، بنیان گذار رژه­ی جهانی علیه کار کودک، تبریک می­گویم.

* * *

 

دوازده سال پیش در چهارم ژوئن 1999، شخصا افتخار این را داشتم که هم پای قدم­های مصمم شانزده نفر از کارگران کوچک، اسپارتاکوس­های معاصر، با شعا­رهای «بسه دیگه کار کودک»، «بچه­ها تحصیل و شادی می­خواهند»، «بسه دیگه دست­های کوچک زخمی و کمرهای تا شده از کار»، «بسه دیگه استثمار»، وارد سالن محل برگزاری اجلاس سالیانه­ی سازمان جهانی کار شوم. و شاهد تصویب مقاوله نامه­ی 182 سازمان جهانی کار، مبنی بر ممنوعیت کار پُر مخاطره­ی کودکان باشم. این کودکان، که به نماینده­گی از طرف سیصد کودک کارگر دیگر که در سال 1998، هشتاد هزار کیلومتر را دور جهان راه­پیمایی کرده بودند - رژه­ی جهانی علیه کار کودک که از پاکستان شروع و پس از راه­پیمایی در اکثر شهرهای جهان به ژنو ختم شد-  در قطع­نامه­ای که با دستان کوچک خود نوشته و با خط های کج و معوج کودکانه و با تصویر گُل و ستاره امضاء کرده بودند، خواهان لغو بی درنگ کار کودکان شده بودند؛ و تحصیل رایگان و اجباری با کیفیت بالا را جایگزین آن می­خواستند؛ و... متعاقب این حرکت، سازمان جهانی کار روز دوازدهم ژوئن را - پس از اتمام اجلاس سالیانه­ی مزبور و به تصویب رساندن این مقاوله- روز جهانی لغو کار کودکان نام گذاری کرد.

سازمان جهانی کار (آی. ال. او)  در آخرین گزارش سالیانه­ی خود، ژوئن 2011، خبر از حضور صد و پانزده میلیون کودک کار درعرصه­های کار پُِر مخاطره می­دهد و در گزارش ماه فوریه، که به  گزارش «آبی رنگ» (blue rapport)  معروف است، به عمق و مشقت استفاده از کار کودکان در عرصه­ی کار خانگی، به هم­راه زنان، می­پردازد و به جهانیان در این باره هشدار می­دهد. «گلوبال مارش» (رژه­ی جهانی علیه کار کودک)، نیز در کنفرانس ماه مه خود به کارگران کوچک خانگی پرداخته است و هم­زمان با  شروع  اجلاس سالیانه­ی سازمان جهانی کار، خواهان تصویب مقاوله نامه و تبصره­ی ویژ­ای در این مورد شده و جایگزینی کار کودکان با کار جوانان و والدین بیکار را خواستار گردیده است.

در متن رویدادهای اخیر جهان، وسعت گرفتن مبارزات اجتماعی در کشورهای تونس، لیبی، یمن، بحرین، سوریه، هر چند نام بردن از مقوله­ی  کار کودکان کم­تر شده است، اما تعداد هر چه  بیش­تری از کودکان نه تنها از یک سو قربانی خشونت­های پلیس و نیروهای سرکوب­گر گشته­اند (زشت­ترین و پلیدترین این گونه خشونت­ها، بلایی بود که پلیس سوریه بر سر یک کودک سیزده ساله آورد و او را مثله کرد)، بلکه از سوی دیگر با گسترش دایره­ی فقر، بیش­تر و بیش­تر به کار در شرایطی سخت و خطرناک مجبور شده­اند.

اکنون، پس از گذشت دوازده سال، و به نحس تحریف­های تاریخی که خاص نظام سرمایه­داری است، کم­تر اسمی از مبدا و منشا وعلت تصویب این مقاوله نامه - که همان جنبش عظیم و اجتماعی لغو کار کودکان، با حضور موثر خود آنان، است- به میان آورده می­شود. برعکس، مساله طوری در سطح رسانه­ها مطرح می­شود، که گویا این دولت­های حافظ سرمایه و سازمان جهانی کار بوده­اند که از سر کودک دوستی چنین «شاهکاری» زده­اند. این گونه رسانه­ها، کلامی از اجبار دولت­های حافظ سرمایه و سازمان جهانی کار در مقابل تلاش و فشار سیندرلاهای پرولتاریا (کودکان کارگر) و فعالین و نهادهای حامی آن­ها به میان نمی­آورند. دولت­هایی مانند جمهوری اسلامی هم در این میان، از یک طرف بی شرمانه در باره حق کودکان ژاژخایی می­کنند و از طرف دیگر تلاش­گران واقعی این عرصه را تحت فشار، پیگرد، دستگیری و زندان قرار می­دهند.

به یُمن جنبش اجتماعی و زنده­ی لغو کار کودک، امروز دیگر مانند سال­های پایانی قرن گذشته و شروع قرن جدید، با کمبود اطلاع در مورد مقوله­ی کار کودکان مواجه نیستیم. مشکل، تحریف و دست­کاری این هدف و گذاشتن تبصره و اما و اگر بر سرخواست­های مطرح شده و به تصویب رسیده­­ی این جنبش است. بحران اقتصادی اخیر سرمایه­داری، بار دیگر کار کودکان را به دستور روز سرمایه­داران به مثابه کار ارزان - و حتا مجانی- تبدیل کرده است. این که سرمایه­داری سال­هاست از کُل طبقه­ی کارگر و به این اعتبار فرزندان این طبقه بهره کشی می­کنند، قدمتی تاریخی دارد؛ اما این که تلاش­گران این عرصه درست در زمانی  که ابعاد این فاجعه­ی انسانی - یعنی نان در آوردن و پول به جیب زدن از قِبلِ به انقیاد کشاندن جان­های کوچک، گلوهای نازک و دستان خرد، به تقلیل خواسته­هاشان در این مورد بپردازند، جدید است و فهمیدنی نیست. متاسفانه این کاری است، که بعضی از فعالین این عرصه می­کنند: صرف تشکیل کلاس درس در محیط کار و دو، دو تا، چها تا آموختن به کودکان کار، به عوض خواست لغو کار کودک و خواهان تحصیل رایگان و اجباری و با کیفیت بالا شدن برای آن­ها، یکی از این کارهاست؛ تطبیق خود با  موازین دولت­ها به سرف حفظ ان. جی. او. ها، به عوض راه انداختن جنبش اجتماعی و مردمی علیه پدیده­ی کار کودک، موردی دیگر از این کارهاست. تلاش برای احقاق حق کودکی و لغو کار کودک، تحت هر شکل و نامی که صورت بگیرد، خالی از مخاطره نیست. در جایی تلاش­گران این عرصه را زندانی و دستگیر می­کنند، غرفه­هاشان را به هم می­ریزند؛ در جایی دیگر، اقبال مسیح را  در سن دوازده سالگی می­کشند؛ و در جایی نیز به جان کایلایش ساتیراتی سوء قصد می­کنند و  فعالین «گلوبال مارش» را به گلوله می­بندند. این مصایب اما در مقابل کشیدن شیره­ی جان­های کوچک و آینده­ای آکنده از رنج و محنت و بی حقوقی و فقر بیش­تر آنان، و تحمیل سخت­ترین شرایط زندگی به اکثریت آحاد جامعه، کم رنگ جلوه می­کند و نهایتا بها و هزینه­ای است که هر جنبش اجتماعی برای تغییر وضعیت اجتماعی و بهبود آن پرداخته و می­پردازد.

کار کودکان نه تنها  نانی بر سر سفره نمی­آورد، بلکه به  ضعیف شدن و آسیب دیدن کودکان و بیکاری بیش­تر جوانان و والدین می­انجامد و به آسیب­های اجتماعی از قبیل بزهکاری، اعتیاد و فحشا میدان می­دهد؛ از میزان سواد جامعه، با ترک تحصیل و یا عدم امکان تحصیل کودکان، می­کاهد و نسل­های  بعدی را هم در این دور تسلسل  و سیکل شوربختی  به دَوَران وا می­دارد؛ اما کودکان «امروزند» و صدای­شان فرداست! برای همین امروز آن­ها باید کاری کرد. از حق کودکی­شان می­باید دفاع کرد. در این دنیای واویلا، بنا به آمار رسمی سازمان­هایی از جمله سازمان جهانی کار و یونیسف، فقط و فقظ صد و هفتاد و دو میلیون کودک در کارخانجات مواد خطرناک شیمیایی و کارگاه­ها و کارخانه­های جانبی آن مشغول  به کارند و از هر شش کودک، یک کودک خارج از چرخه­ی تحصیل قرار دارد.

کار کودک، به مثابه آلترناتیو کار بزرگ­سالان، فقط محدود به کشورهای در حال رشد نیست؛ پدیده­ای جهانی است و مُد روز. به ویژه، پس از بحران اخیر سرمایه­داری که ما می­بایست تاوانش را پس بدهیم!

یک صدا و یک پارچه، علیه  بهره کشی از جان­های کوچک، فریاد اعتراض­مان را بلند کنیم و دست­هامان را برای لغو کار کودک - به مثابه امری ممکن و شدنی­- همین امروز به هم دهیم. 

 

دوازدهم ژوئن 2011

 


June 13th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي